بارانباران، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره
آرمانآرمان، تا این لحظه: 4 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

قطره باران

باران ببار که من تشنه باریدنت هستم...

خوابیدن آرمان 💙

💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 خواهر مهربون اینم از خوابیدن داداش کوچولو !  کنار تختش انقدر نشستم تا خوابش برد البته خودم هم خوابم برده بود. 😊 یه دفعه یادم افتاد برای باران قشنگم عکس بگیرم ... ...
31 مرداد 1401

پرتقال من 🍊

امروز علی و آرمان رفتند پارک، منم افتادم به جون خونه ! بلاخره بعد از کلی کار و تمییز کاری خونه به حالت عادی در اومد ! برای خودم  چایی ریختم و یه موسیقی  ... پرتقال من از مرجان فرساد ... منو میبره تو یه دنیای دیگه  بودنت هنوز مثل بارونه  تازه و خنک ناز و آرومه ... دلم تنگه پرتقال من گلپر سبز قلب زار من  منو ببخش از برای تو هر چی که بخوای میارم ... اتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه  عطر و بوش همین غم و شادی کوچیک و بزرگمونه ... بودنت هنوز مثل بارونه مثل قدیما پاک و روونه... از پشت این دیوار بی رحمی که بینمونه 🥺 قصه مون ناتمومه... چقدر شبیه قصه م...
30 مرداد 1401

آرمان و آریانا

اینم از آرمان و آریانا ! کلی شیطونی کردند همه جا رو بهم  ریختند. آرمان حسابی آتیش سوزوند و ادا در آورد. جای تو هم خیلی خالی  بود کلی از تو حرف زدیم و جاتو خالی کردم عشقم ...  الان  مهمونامون رفتند و من خسته یه گوشه نشستم ... ...
28 مرداد 1401

مهمونی

باران  جونم همه کارام رو کردم ... جات واقعا خالیه عشقم ! حاضر شدیم و نشستیم  منتظر که مهمونامون  بیان. آرمان هم پای تبلت داره کارتون پوکویو نگاه میکنه... ...
28 مرداد 1401

هدیه تولد خواهری !

💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 این عکس پشت در اتاق آرمان هست، تابلو بالایی رو یادته ؟! برای تولد آرمان هدیه دادی ؟  گفتی مامان این هدیه من به آرمان. پشتش رو هم نوشتی و  تولدش رو تبریک گفتی. منم قاب کردم گذاشتم رو دیوار 🥰 و البته آنقدر دور گذاشتم که دست آرمان بهش نرسه ! وگرنه تا الان یه بلایی سرش اومده بود ! 😜😆 دوست دارم دختر مهربونم ❤ 💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 ...
28 مرداد 1401

صبح به خیر آرمان!

وقتی آرمان از خواب پاشد منم سریع این عکس ها رو ازش گرفتم ! باران جونم ما تا تلفنمون تموم شد آرمان داد زد ماماماماماننننن! 😀 نتونستم از خوابیدنش عکس بگیرم ! دیدم داره شیطونی میکنه گفتم بیا خودت رو تو دوربین ببین برای خواهرت بفرستم ! 🥰🥰🥰🥰 بزرگ شده نه ؟؟!  ...
27 مرداد 1401

صبحانه بالکنی !

سلام زیبا ! سلام عسل ! خوشگل مامان ! جوجه ی من !😜 یادته ؟ البته دیگه جوجه ام بزرگ شده ! خانمی شده واسه خودش! نفس مامانه !  باران خانم بفرمایید صبحانه ! هوا خوب بود، نم بارون میزد، تصمیم گرفتیم تو بالکن صبحانه بخوریم ! یه صبحونه سریع و هول هولکی ! حتی چای هم دم نکردم ! گفتم تو رو بی خبر از حال و هوام نزارم ! دوست دارم خیلی زیاد 💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 ...
27 مرداد 1401

چسب بازی آرمان!

💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 چند روز پیش اومده میگه مامان دستم اووو شده (  یادته که  به درد گرفتن چی میگفت aou ) بعد رفته بدو بدو سراغ کشو چسب بعد چند دقیقه این جوری اومده پیشه من ! همه جا شو چسب کاری کرده ! 🤣 معلوم نبود کجاش درد میکرد 😜 خودشم یادش نمیومد ! 😜🤣 مامان امروز زنگ زدم جواب ندادی ؟ خوبی قشنگم؟  💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙 ...
25 مرداد 1401

عذر خواهی

باران جونم امروز نتونستم بهت زنگ بزنم ! متاسفم مشغول کار خونه و تمییز کاری شدم. یادم رفت زنگ بزنم یه دفعه دیدم خیلی دیره، مامان میبخشی منو ؟! 🥺🙏😔
24 مرداد 1401

فرش گل بروکسل ۲۰۲۲

عزیز قشنگم در چه حالی هستی ؟ چی کار میکنی مامان ؟ قربون اون چشمای قشنگت بشم من پرنسس ....  این فرش گل بروکسل هست سه روز روی زمین پهن هست خیلی خوشگله ولی خیلی شلوغ بود فقط دو تا عکس گرفتم و اومدم عقب ...جات خالی بود مثل همیشه ❤❤❤❤❤❤❤❤❤ اینم از آقا آرمان که امروز صبح ماشین بازی کرد و وقتی تموم شد سیر نشده بود و همش گریه میکرد که بازم میخوام !!! ...
24 مرداد 1401
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قطره باران می باشد